نوشتە: آشتیاکو پورکریم، رهبر جنبش استقلال طلبان کوردستان
جنبش جنگل در گیلان، تحت رهبری میرزا کوچک خان جنگلی، یکی از برجستهترین نمودهای مبارزه با استبداد داخلی و مقاومت در برابر سلطه حکومت مرکزی در تاریخ معاصر کاسپین بهشمار میرود. این جنبش که در شرایط پیچیدهٔ پایان دوران قاجار و آغاز حکومت پهلوی شکل گرفت، با هدف دفاع از حقوق مردم گیلان و هویت فرهنگی و ملی کاسپین، تلاش کرد تا الگویی متفاوت از ادارهٔ سیاسی و اجتماعی را ارائه دهد. در این بخش، ضمن بررسی ریشههای نارضایتی مردم گیلان از حکومت مرکزی و اشغالگر ایرانی، تبیین علل تاریخی و سیاسی آن، به ابعاد مختلف جنبش جنگل و چگونگی سرکوب آن توسط دولت رضا شاه پرداخته میشود. نتایج این پژوهش نشان میدهد که گرچه جنبش جنگل نهایتاً شکست خورد و به سرکوب خونین میرزا کوچک خان جنگلی انجامید، اما این قیام بهعنوان یکی از نخستین تلاشهای سازمانیافته در دفاع از هویت مستقل و مقاومت در برابر سیاستهای یکسانسازی فرهنگی حکومت پهلوی، نقشی بیبدیل در شکلگیری حافظهٔ جمعی ملت کاسپین و تاریخ مبارزات ضد استبدادی ایران داشته است.
یکی از مهمترین ویژگیهای تاریخ سیاسی آنزمان در دوران گذار از قاجار به پهلوی، بروز جنبشها و قیامهایی بود که حول محور مخالفت با استبداد مرکزی و استعمار خارجی شکل گرفتند. در این میان، جنبش جنگل در گیلان، به رهبری میرزا کوچک خان جنگلی، جایگاه ویژهای دارد. موقعیت جغرافیایی خاص گیلان و مجاورت آن با دریای کاسپین، باعث شکلگیری هویتی منحصربهفرد در میان مردم این منطقه شد که در این پژوهش از آن بهعنوان «هویت ملی کاسپین» یا «ملت کاسپین» یاد میشود. این هویت، مبنایی برای تقویت روحیهٔ استقلالطلبی و تمایل به حکومتی متفاوت از سلطهٔ مرکز بهشمار میرفت.
- بیعدالتیهای اجتماعی و اقتصادی: مردم گیلان در اواخر دوران قاجار و اوایل پهلوی از سیاستهای مرکزگرایانه رنج میبردند. مالیاتهای سنگین، نبود زیرساختهای اقتصادی مناسب و فقر گسترده، از جمله عواملی بود که احساس تبعیض را در منطقه تشدید میکرد.
- سیاستهای سرکوبگرایانهٔ حکومت پهلوی: رضا شاه با سیاستهای یکسانسازی فرهنگی، تلاش کرد همهٔ مناطق ملل غیرفارس را تحت چتر یک ایدئولوژی و ساختار اداری متمرکز قرار دهد. این سیاست، واکنش شدید مردم گیلان را برانگیخت.
- نقش رهبران محلی و شخصیت میرزا کوچک خان: حضور رهبری فداکار و کارکشته مانند میرزا کوچک خان جنگلی که توانست گروههای مختلف را بسیج کند، در تداوم و گستردگی جنبش جنگل تأثیر بسزایی داشت.
با توجه به این پیشینهٔ تاریخی، مسألهٔ اصلی ، اینجاست که چگونه جنبش جنگل توانست بر بستر نارضایتیهای عمیق اجتماعی و سیاسی مردم گیلان شکل بگیرد، چه عواملی به موفقیت موقت آن کمک کرد و چگونه سرانجام توسط حکومت پهلوی سرکوب شد؟
بررسی منابع تاریخی و سیاسی:
مطالعات مرتبط با جنبش جنگل در گیلان عمدتاً بر دو محور کلی متمرکز بودهاند: نخست، روایتی که جنبش جنگل را صرفاً بهمثابهٔ یک خیزش منطقهای برای کسب خودمختاری تعبیر کرده؛ دوم، روایتی که آن را الگویی برای مقاومت سراسری ضد استعماری و ضد حکومت ایران تلقی میکند. در هر دو رویکرد، به ابعاد شخصیتی میرزا کوچک خان جنگلی بهعنوان رهبر این قیام توجه ویژهای شده است.
شرایط بینالمللی:
مقارن با شکلگیری جنبش جنگل، قدرتهای خارجی نظیر بریتانیا و روسیه (و بهطور مشخص دولت شوروی بعد از انقلاب 1917) در مناطق کاسپین حضور مؤثر داشتند. ورود تفکر سوسیالیستی و انقلاب بلشویکی در روسیه، از یک سو امیدواریهایی را در میان انقلابیون منطقه برای دریافت حمایت و تأمین سلاح ایجاد کرد و از سوی دیگر، مداخلات خارجی پیچیدگی وضعیت را دوچندان کرد.
ساختار اجتماعی و فرهنگی گیلان:
گیلان به دلیل موقعیت جغرافیایی خود، از ترکیب جمعیتی و فرهنگی خاصی برخوردار است. در منابع متعدد، به تفاوتهای زبانی، آداب و رسوم و سنتهای مردم این منطقه اشاره شده که در مجموع، پایهگذار هویت ملی کاسپین گردیده است. شبکههای سنتی و محلی نظیر اصناف، خانها، ملاکان و پیشهوران، در سازماندهی مقاومت علیه حکومت پهلوی نقش مهمی ایفا کردند.
در این پژوهش از نظریههای مرتبط با جنبشهای اجتماعی و مقاومتهای ملی بهره گرفته میشود. مفاهیمی چون «هویت ملی»، «مقاومت در برابر همسانسازی فرهنگی»، و «استقلال و خودمختاری » در چارچوب نظری مطالعات هویتشناسی و جامعهشناسی سیاسی قرار میگیرند.
این تحقیق بر پایهٔ روش تاریخی-تحلیلی استوار است. گردآوری دادهها از طریق مطالعات کتابخانهای، مرور روزنامههای تاریخی، اسناد رسمی و آثار پژوهشگران معاصر صورت گرفته است. برای تحلیل دادهها نیز از رویکرد میانرشتهای استفاده شده است تا ابعاد سیاسی، فرهنگی و اجتماعی جنبش جنگل بهصورت منسجم بررسی شود.
شکلگیری جنبش جنگل و اعلام جمهوری گیلان ” زمینههای شکلگیری”:
- سرخوردگی سیاسی مردم از حکومت مرکزی: سیاستهای قاجار در واگذاری امتیازات به خارجیها و ناتوانی در بهبود شرایط اجتماعی، زمینهٔ اعتراضهای گسترده در مناطق مختلف از جمله گیلان را فراهم کرد.
- رشد آگاهی سیاسی: تحولات بینالمللی و داخلی منجر به شکلگیری لایههایی از روشنفکران ملل تحت ستم شد که به دنبال تغییر ساختار حکومتی و برپایی عدالت اجتماعی بودند.
- رهبری میرزا کوچک خان: میرزا یونس معروف به میرزا کوچک خان، با برخورداری از قدرت بسیج مردمی و کاریزمای شخصی، توانست نیروهای مختلف از دهقانان، پیشهوران و حتی برخی ملاکان ناراضی را در یک جبههٔ مشترک گرد آورد.
اعلام جمهوری گیلان و اهداف آن:
با روی کار آمدن رضا شاه و تشدید سیاستهای متمرکزگرایانه، فشار بر مردم گیلان افزایش یافت. در واکنش به این وضعیت، در سال ۱۳۰۰ ه.ش، با اتحاد گروههای مبارز تحت فرمان میرزا کوچک خان، جمهوری گیلان اعلان شد. این جمهوری دارای اهداف سیاسی و اجتماعی زیر بود:
- حفاظت از هویت ملی کاسپین و جلوگیری از تحمیل زبان و فرهنگ واحد حکومتی به منطقه
- برقراری عدالت اجتماعی: رفع نابرابریهای طبقاتی و مقابله با نظام ارباب–رعیتی
- عدم وابستگی به قدرتهای خارجی: تلاش برای حفظ استقلال در برابر نفوذ انگلستان و روسیه
سرکوب جنبش جنگل و پیامدهای آن:
رضا شاه با سازماندهی منسجم ارتش اشغالگر ایرانی، سرکوب جنبشهای منطقهای از جمله قیام جنگل را در اولویت خود قرار داد. تجهیز ارتش نوین و رویکرد خشن پهلوی در مواجهه با مخالفان، باعث شد تا جنبش جنگل که از نظر تسلیحاتی و منابع انسانی محدود بود، بهتدریج تضعیف شود.
شهادت میرزا کوچک خان و فروپاشی جمهوری:
در سال ۱۳۰۲ ه.ش، ارتش مرکزی ایران تحت فرمان رضا شاه حملات گستردهای را به مواضع جمهوری گیلان و جنبش جنگل ترتیب داد. فشار نظامی و قطع حمایت برخی از نیروهای محلی منجر به شکست جنبش گردید. میرزا کوچک خان جنگلی، پس از ماهها مقاومت، در نهایت به شهادت رسید. با مرگ او، یکی از مهمترین تلاشهای ضد استبدادی و ملیگرایانه در گیلان و کاسپین فروپاشید.
پیامدهای کوتاهمدت و بلندمدت:
- کوتاهمدت: سرکوب سریع هرگونه اعتراض ملت کاسپین و تثبیت قدرت رضا شاه
- بلندمدت: شکلگیری حافظه تاریخی مقاومت در گیلان و تقویت هویت کاسپین. جنبش جنگل، الگویی برای مبارزات بعدی و الهامبخش گروههای مخالف حکومت مرکزی شد. همچنین سیاستهای یکسانسازی فرهنگی و تمرکزگرایی بعدی، به مرور زمان، سبب تعمیق فاصله میان مرکز و مناطق پیرامونی نظیر گیلان و مازندران شد.
جنبش جنگل، صرفنظر از شکست نظامی آن، در فضای سیاسی و فکری دوران گذار از قاجار به پهلوی تأثیر عمیقی بر جای گذاشت. حضور مردم عادی، دهقانان و اقشار ناراضی جامعه در کنار روشنفکران و شخصیتهایی همچون میرزا کوچک خان، نشاندهندهٔ عمق نارضایتی از حکومت اشغالگر ایرانی بود. این جنبش از یک سو متأثر از اندیشههای سوسیالیستی و ضدامپریالیستی دوران خود بود و از سوی دیگر بر پایهٔ هویت ملی و مطالبات استقلالخواهانه ملت کاسپین استوار شد.
از منظر جامعهشناختی، جنبش جنگل نمونهای از تلاش برای گذار از ساختار سنتی قدرت به شکلی مردمسالارانهتر بود. هرچند این تلاش در نهایت با پیروزی ارتش مرکزی و استبداد پهلوی به نتیجه نرسید، اما بذرهای مقاومت و آگاهی ملی را در گیلان و مناطق همجوار کاشت. از دید سیاسی، تجربهٔ جمهوری گیلان و نبرد آن با نیروهای پهلوی، چشماندازی از تعارض میان مرکزگرایی افراطی و جنبشهای هویتطلب منطقهای را روشن ساخت.
جنبش جنگل در گیلان به رهبری میرزا کوچک خان جنگلی، با وجود سرکوب نهایی و شهادت میرزا، نقطه عطفی در تاریخ مبارزات ضد استبدادی و استقلالطلبانه در تاریخ منطقە و ملت کاسپین است. این جنبش نهتنها نشانگر اعتراض عمومی مردم گیلان نسبت به بیعدالتیها و سیاستهای فشارآور حکومت پهلوی بود، بلکه بر پایهٔ هویت ریشهدار فرهنگی و ملی کاسپین شکل گرفت. دستاورد اصلی آن، هرچند بهصورت مقطعی، شکستن انحصار قدرت مرکزی و ارائهٔ الگوی نوینی از حکومت بود که در آن عدالت اجتماعی، حفظ هویت ملی و استقلال از سلطه خارجی در اولویت قرار داشت. هرچند نهایتاً این الگو به دلیل کمبود منابع، فشار سنگین ارتش و تشتت نیروهای داخلی به شکست انجامید، اما میراث فکری و خاطره جمعی آن بهعنوان یکی از مهمترین رخدادهای تاریخی-سیاسی گیلان و ملت کاسپین، همچنان زنده است و برای نسلهای آینده بهمثابهٔ منبع الهام در مقاومت در برابر استبداد و سیاستهای متمرکزگرایانه باقی خواهد ماند.
توضیح: این مقالە پژوهشی، بخشی است از کتاب Voice of Resistance نوشتە آشتیاکو پورکریم