یکپارچگی درونی احزاب شرق کوردستان یا تعمیق دوگانگی؟ دو قطبِ ایران‌گرایی و استقلال‌خواهی

نقد سیاست‌های حذف و ضرورت بازاندیشی در مناسبات احزاب شرق کوردستان

سیاست حذف و سانسور، که از سوی بخشی از احزابی اعمال می‌شود که خویشتن را بیش از هر چیز در چارچوب «ایرانیت» تعریف می‌کنند، پدیده‌ای تازه نیست؛ این رویکرد در بزنگاه‌های سرنوشت‌ساز نیز تکرار شده است. در جریان خیزش انقلابی ژینا، همان احزاب موسوم به «کلاسیک» ــ که خود را صاحب‌صلاحیت و «رسمی» می‌دانند ــ بار دیگر فرصت تاریخی برای همگرایی ملی را در محفظه‌ای بسته نگه داشتند و اجازه ندادند به دستاوردی پایدار و ثمربخش منجر شود.

در ۱۸ ژانویۀ ۲۰۲۵، هشت جریان سیاسی در مرکز «ک ن ک» در بروکسل، با هدف شکل‌دهی نهادی مشترک برای شرق کوردستان، گردهم آمدند و «نشست رایزنی ملی برای شرق کوردستان» را برگزار کردند. این جریان‌ها عبارت بودند از:

  1. جنبش استقلال‌طلبان کوردستان
  2. حزب دموکرات کوردستان ایران
  3. کومله – سازمان کوردستانی حزب کمونیست ایران
  4. کومله انقلابی زحمتکشان کوردستان ایران
  5. کومله زحمتکشان کوردستان
  6. حزب آزادی کوردستان
  7. حزب حیات آزاد کوردستان (پژاک)
  8. سازمان خبات کوردستان

با وجود آن‌که این نشست در فضایی سازنده برگزار شد، تنها یک هفته بعد «جنبش استقلال‌طلبان کوردستان» بدون هیچ اطلاع و توضیحی از فهرست نشست‌های بعدی کنار گذاشته شد. پی‌گیری‌های مستقیم با رهبران احزاب حاضر نشان داد که این حذف، به‌زعم آنان، «مشکل فنی» بوده است؛ اما چنین «سهوهایی» در روابط سیاسی، به‌ویژه زمانی که صرفاً یک جریان مشخص از آن متأثر می‌شود، پرسش‌برانگیز است و شائبه‌ی رویکردی نظام‌مند را تقویت می‌کند.

در ۲۸ دسامبر ۲۰۲۵، همان هفت حزب باقی‌مانده تصمیم گرفتەاند تحت عنوان «کنفرانس مشترک»، چارچوبی تازه برای همکاری و ایجاد «مرکز هماهنگی احزاب شرق کوردستان» سامان دهند. در اسناد و اظهارات رسمی آنان، شعار «وحدت» تکرار شده است؛ با این حال، واقعیت میدانی نشان می‌دهد که بار دیگر جریان‌های باورمند به استقلال کوردستان، از جمله «جنبش استقلال‌طلبان کوردستان»، به‌کلی نادیده گرفته شده‌اند. حذف نیروهایی که بر حق تعیین سرنوشت ملت کورد تأکید دارند، آن هم بدون رجوع به افکار عمومی مردم شرق کوردستان، پرسشی اساسی را مطرح می‌کند: آیا چنین رویکردی با اصول دموکراسی، پلورالیسم سیاسی، همزیستی و مدارای متقابل سازگار است؟

از سوی دیگر، این احزاب در شرایطی به حذف و سانسور متوسل می‌شوند که در صحنۀ داخلی شرق کوردستان فاقد قدرت اجرایی‌اند. بدین‌ترتیب، این نگرانی جدی مطرح می‌شود که در آینده‌ای آزاد، اگر همین نیروها به ابزار قدرت دست یابند، چه تضمینی وجود دارد که آزادی احزاب، حق مشارکت سیاسی و امکان نقد و مخالفت را محدود یا ممنوع نکنند؟

جریان‌ها و نهادهایی که برای «کنفرانس مشترک» دعوت یا از آن مطلع نشدند، فهرست بلندبالایی را تشکیل می‌دهند؛ از جمله:

  • جنبش استقلال‌طلبان کوردستان
  • پارت سربستی کوردستان
  • اتحادیۀ دموکراتیک کوردستان
  • حزب استقلال کوردستان
  • سازمان یارسانی یاری‌کورد
  • اتحادیۀ انقلابیون کوردستان
  • سازمان دموکراتیک یارسان
  • حزب میهن‌پرستان کوردستان
  • حزب لیبرال دموکرات کوردستان
  • کومەلەی یکسانی کوردستان
  • سازمان خبات انقلابی کوردستان
  • جنبش جمهوریخواهان شرق کوردستان

با وجود آن‌که هفت حزب یادشده همواره از «یگانگی ملی» سخن می‌گویند، رفتار آنان نشان می‌دهد که در عمل به سمت تثبیت دوگانگی حرکت می‌کنند: یک قطب برای احزاب کلاسیک موسوم به «احزاب کردی ایرانی» و قطبی دیگر برای نیروهای استقلال‌طلب و منتقد انگاره‌ی «ایران‌گرایی». چنین دوگانه‌ای، به جای هم‌افزایی، بستر بازتولید شکاف‌های قدیمی را فراهم می‌کند.

در مقابل، «جنبش استقلال‌طلبان کوردستان» و دیگر جریان‌های هم‌فکر، همواره در گفت‌وگوهای رسمی و غیررسمی بر ضرورت همگرایی ملت و احزاب سیاسی کورد در شرق کوردستان تأکید کرده‌اند. ما بر این باوریم که هرگونه نهاد ملی پایدار باید بر سه ستون استوار شود: هویت کوردی، تعلق به سرزمین کوردستان، و اصل حق تعیین سرنوشت ملت کورد در شرق کوردستان. تنها با چنین بنیانی می‌توان به ساختار سیاسی‌ای دست یافت که هم به عدالت تاریخی پاسخ دهد و هم ضامن همزیستی، دموکراسی و توسعۀ پایدار باشد.

Comments

comments

پاسخی بگذارید