درخواست از آمریکابرای حملە نظامی

 

 

دسامبر 29, 2018

جمال پوركریم

اکنون جمهوریخواهان با ریاست جمهوری دونالد ترامپ، رهبری ایالات متحده‌ امریکا را بر عهده‌ دارند.از زمان بقدرت رسیدن ترامپ، فشارها بر رژیم ایران تشدید و شتاب بیشتری به‌ خود گرفته‌ است.

تحریمهایی جدید علیه‌ سران رژیم کنونی ایران که‌ قبلا در زمان قدرت باراک اوباما برداشته‌ شده‌ بود، با سرعت و قدرتی بیشتر باز بر سر میز برگشته‌اند و اعمال شده اند و تمامی آن گزینه‌هایی که‌ به‌ نحوی به دیده اغماض بر آنها نگریسته می شد، بار دیگر بر روی میز قرار گرفته‌اند، از تحریمهای اقتصادی تا گزینه‌های نظامی بر علیه‌ زیاده‌ خواهی های رژیم ایران، اکنون بار دیگر بر روی میز کابینه ترامپ خودنمایی می کنند.

از سوی دیگر یک ائتلاف بین المللی به‌ رهبری امریکا در منطقه‌ بر ضد رژیم ایران شکل گرفته‌ است که از اسرائیل گرفته‌ تا اروپا و جهان عرب را در برگرفته است.

 

هر چند رژیم ایران ، در ظاهر ترس از تهدیدات امریکا را انکار میکنند، اما در باطن و درون نظام، اوضاع به‌ گونه ای دیگر است و کلیت نظام از درون، دچار سراسیمگی و تشنجی کتمان ناپذیر شده‌ است.

 

هشدار و تهدیدات لفظی شخص علی خامنه‌ای بر علیه‌ دولت امریکا و همچنین آشفتگی پیدا در حرکات نظامی  رژیم ایران و ازمایشات موشکی و اجرای رزمایش و مانورهای نظامی و ماکتی، همگی نشان از هراس و فشارهایی است که‌ بر رژیم وارد آمده‌ است.

 

دخالتهای  ایران در امورات داخلی کشورهای منطقه‌ و تلاش در جهت صدور انقلاب اسلامی و تروریسم به‌ جهان و همچنین تقویت و پشتیبانی از رژیم بشار اسد، حزب الله‌ لبان، شیعیان عراق، بحرین، عربستان و حوثی های یمن و در مجموع تلاش برای تقویت هلال شیعی، کشورهای منطقه‌ را بر آن داشته‌ است تا  به‌ دنبال راه چاره‌ای در جهت متوقف کردن رژیم ایران برآیند.

 

از سویی دیگر با توجه‌ به‌ انجام آزمایشات موشکی ایران که‌ خود بنوعی نقض توافق هسته‌ای یا همان برجام و قطعنامه های شورای امنیت سازمان ملل بود، جدای از امریکا، کشورهای اروپایی همانند المان، فرانسه‌ و بریتانیا را نیز نگران کرده‌ است.

 

آنسوتر، اوضاع داخلی ایران هم از لحاظ اقتصادی و هم از حیث نظامی در بحران و اشفتگی قرار گرفته‌ است، جدای از فقر، گرانی و بیکاری، گورنشینی، اعتیاد، خودکشی، طلاق، سکس فروشی و …غیره، احزاب و جریانات وابسته‌ به‌ ملتهای تحت ستم در ایران همانند کورد، بلوچ و عرب نیز مبارزاتی مسلحانه‌ را در درون مرزهای ایران اغاز کرده‌اند .

 

تهدیدات و هشدارهای دونالد ترامپ نسبت به  رژیم ایران، مشابه‌ و به‌ مثابه‌ همان تهدیداتی ست که‌ جورج بوش در سال ٢٠٠٢ در مقابل رژیم بعث عراق بکار میبرد.حرکات نظامی و تهدیدات لفظی جمهوری اسلامی ایران نیز همانا، همان تهدیداتی ست که‌ صدام حسین در پیش گرفته‌ بود.

 

خامنه‌ای و سپاه پاسداران که‌ در راس قدرت قرار دارند، این موضوع را درک کرده‌اند که‌ تهدیدات و هشدارهای ترامپ کذایی نیست، دونالد ترامپ اخطار داده‌ است که‌ “رژیم ایران با اتش بازی نکند و او اوباما نیست، باید رژیم ایران بفهمد که‌ رئیس جمهور امریکا و در نتیجه سیاستهای این کشور تغییری بنیادین نموده است”.

 

رئیس جمهور کنونی امریکا نیز به‌ خوبی دریافته‌ است که‌ تنها خطر جدی برای ثبات و ارامش در منطقه‌ و جهان، رژیم ایران است.

 

بازگشت مجدد همه‌ی گزینه‌های زیر میز بر روی میز، طرح قرار دادن سپاه پاسداران در لیست ترور جهانی، تشدید تحریمها و بر هم زدن توافقات هسته‌ای با ایران و به‌ تازگی ورود ناو هواپیمابر و جنگی جورج بوش به‌ آبهای خلیج، گویای آغاز جنگی تمام عیار و با هماهنگی های قبلی بر علیه‌ رژیم ایران است.

 

ایران برافروزنده ی شعلەهای آتش جنگ افغانستان، عراق ، سوریه، لبنان، فلسطین و یمن می باشد اما تاکنون و علیرغم مدارک و مستندات فراوان و خطابه ها و تهدیدهای آشکار رهبران و مسئولین سیاسی و نظامی اش در رابطه با جنگ افروزی، تاکنون خود در امان مانده است.

 

همسایگان دیکتاتور رژیم ایران یکی بعد از دیگری توسط امریکا و همپیمانانش بە این امید کە منطقە خاورمیانە بار دیگر روی ارامش و دمکراسی را بە خود ببیند، ساقط شدند. اما نە جنگ در خاورمیانە بە اتمام رسیدە است و نە دیکتاتوری ، درست است که بر طبق رویکرد کنونی، دیکتاتوریت در این بخش از جهان بە افول نزدیک است، اما هنوز پایان نیافتە است و در صورت کُند ماندن روند، امکان قدرت گیری بیشتر دیکتاتوری و در نتیجه طولانی شدن عمر آن و تداوم کشتارها و ژنوسایدها و گسترش حملات شیمیائی، وجود دارد.

 

بدیهی است که، تا زمانی کە رژیم ایران و حکومت کنونی آن پابرجا بمانند، نە خاورمیانە و نە جهان روی آشتی و آرامش بە خود نخواهد دید. اگر جهان خواهان آراش و صلح و تداوم انسانیت و انسان در این بخش از جهان است باید نیک واقف باشد که برای کشتن یک مار نیاز است سر مار را لە کرد، قطع دیگر بخشهای ماری که تدریجتا به اژدها تبدیل می شود، کارساز نیست.

 

اما سر مار کجاست کە تروریسم روز بە روز در جهان مقتدرتر میشود و آرامش از جهان سلب می گردد و تلاشها به نتیجه نمی رسند؟

 

جنگ داخلی در افغانستان، عراق و اینک سوریە و یمن و فلسطین و لبنان، تاکنون تا حدود فراوانی موجبات تقویت گروههای تروریستی و حامیانشان را فراهم آورده است. لذا، ابتدا باید سر مار و منبع و سرچشمە ترور و تروریسم را خشکاند کە همانا رژیم ایران و جمهوری اسلامی ایران است. نیک بدانید که اگر این دوزخ در حال شعله ورتر شدن تروریسم از ریشە و بُن خشکانیدە نشود هیچ ضمانتی وجود ندارد کە دگر بار و هر بار در قسمتی دیگر از جهان، سر در نیاورد و زبانه نکشد.

 

از اینرو نیروهای دمکرات و آزادیخواه در چنین شرایطی و برای برون رفت از بحران خاورمیانە باید بە امریکا و همپیمانانشان این اندیشه را بدهند کە حملە نظامی و موشکی و همزمان تقویت نیروهای اپوزیسیون را در صدر کار و برنامەهایشان قرار بدهند.

Comments

comments

پاسخی بگذارید