آشنایی با چند ترفند از فرقه ضاله ایرانشهری

ح . ظـهـرابی

ایرانیگری بر دو اصل استواره ، دین یاری و شهریاری ( همون شاه و شیخ معرف حضور )
کە همه گاه پشت و پناه یکدیگر بوده و هستند ، روزگاری آخوندها کاسه لیس دربار شاه بوده و امروز هم پان ایرانیست ها در سایه آخوندها در داخل زندگی میکنند ، اما هر دوی اینها در زمان سلطه خویش به بیرحمانه ترین شکل ممکن با کمونیستها و نمود آن در ایران جعلی (حزب توده)دشمنی کرده اند چون اساسا کمونیسم با هر دو ستون ایرانشهری در تضاد بوده است

یکی از ترفندهای فرقه ضاله ایرانشهری در مقابل خواستهای به حق ملل تحت اشغال فارس ، استفاده از حربه تخریب و تبدیل نام آن گروه ها به فحش بوده است . و چنان با اهرم رسانه آن را در تن و جان مخاطب فرو میبرند که به محض شنیدن الفاظی نظیر (توده ای) یا (توده ای سابق) یا (تجزیه طلب) شنونده خود به خود از شخص نامبرده متنفر میشود بی آنکه متوجه شود این حس تنفر را به صورت سازماندهی شده و طی یک پروسه روانشناختی به خورد او داده اند

روش دوم فرقه ضاله ایرانشهری هنجارسازیست

در حالیکه خود تحت شرایط مختلف تن به هر عملی در جهت ابقا در قدرت میدهند ، مخالفینشان را به سازمانها ، سرویسهای اطلاعاتی و کشورهای مختلف میچسپانند بگونه ای که مخالفینشان به خصوص ملل تحت اشغال که در واقع دیگر هیچ چیز برای از دست دادن ندارند به محض مورد اتهام پول گرفتن از عربستان و… قرار میگیرند به تته پته افتاده و با زبان بند آمده برای تبری از آن اتهام دست و پا میزنند .
ناخواسته و نادانسته هنجاری که حاکمیت ایجاد کرده را پذیرفته است در حالیکه کسی که سرزمینش را کنترل اجنبی میبیند نباید از هیچ حربه و استمدادی در جهت مبارزه با اشغالگر صرف نظر کند و در حالیکه نمیدانند این چیزی جز حربه ای کثیف در جهت (در موضع ضعف و دفاع) انداختنش نیست ، سعی در اثبات برائت از آن اتهام مینمایند .

ابداع واژه تجزیه طلبی و تبدیل این واژه به یک فحش و استفاده از آن برای مطالبین اصل (حق تعیین سرنوشت) یکی دیگر از حربه های فرقه ضاله ایرانشهریست.
این واژه چنان بر روی آن کار شده است که بعنوان مثال محال است یکی از سران احزاب کوردی در یک رسانه فارسی زبان دعوت شود و اولین سوال از مهمان (آیا شما خواهان تجزیه ای ان هستید؟) نباشد !
بعلت اینکه بصورتی روانشناختی روی واژه تجزیه طلب کار شده است که ندیدیم حتی یکبار مهمان کورد بگوید ( از این سوال تکراری خسته شده ایم لطف کنید دو دقیقه اساس نامه ما را مطالعه کنید ! ) بلکه با اضطراب و پریشانی خاصی در صدد اقناع مجری مبنی بر ایرانی بودن خود برآمده است که این خود بیانگر تحت تاثیر بودن پروپاگاندای ایرانشهری از سوی سران احزاب کورد میباشد و فاغل از اینکه ایرانی تنها با بیرون کشیدن همین جمله از دهان او به هدف خود رسیده است !

و در پایان استفاده از حقه (خودزنی) میباشد ، و اینکه ما در ایران اصلا قومی بنام فارس نداریم !

بارها این عبارت را از پیروان فرقه ضاله ایرانشهری شنیده ایم و در واقع این حربه ایست برای اینکه ملل مغدور و تحت اشغال ، قوم غالبی برای مخاطب قرار دادن خود نیابند و زبان فارسی را نه زبان یک قوم مسلط بلکه به چشم زبانی فقط جهت ایجاد پیوند میان همه ملل ساکن جغرافیای جعلی ایران بدانند !

Comments

comments

پاسخی بگذارید